گروه گزارش ویژه مشرق – رسانه های گروهی غربی در جریان ناآرامی های سوریه همگام با گروه های مسلح، به صحنه آمدند تا واقعیات سوریه را آنگونه که می خواهند و آنچنان که برایشان ترسیم شده است، به تصویر بکشند. اما هنوز هم خبرنگاران مستقل و حرفهای هستند که حقایق را آنطور که میبینند روایت میکنند.
پاتریک آبرام سیل (Patrick Abram Seale) یکی از مشهورترین این خبرنگاران و نویسندگان مستقل بود که روز جمعه (22 فروردین – 11 آوریل) در سن 83 سالگی و بر اثر بیماری سرطان درگذشت. آقای سیل نقش موثری در انعکاس واقعیتهای سوریه داشت و روایتهای وی به عنوان یک خبرنگار انگلیسی، بارها عصبانیت رسانههای وابسته را در پی داشت که این نشانهها در انعکاس کمرنگ خبر درگذشت وی نیز مشهود بود.
پاتریک سیل را کارشناس خاورمیانه و متخصص مسائل سوریه میدانند. کمتر رهبر شناختهشدهای در خاورمیانه هست که پاتریک سیل با وی گفتوگو نکرده باشد؛ رهبرانی که بسیاری از آنها دیگر در قید حیات نیستند و یا موج انقلابها آنان را از مسند قدرت به پایین کشیده است. او خبرنگار نشریه آبزرور (Observer) انگلیس و پایگاههای خبری و نشریات دیگر نظیر گالف نیوز (Gulf News) امارات، دیلی استار لبنان، گاردین انگلیس و همچنین الحیات (چاپ لندن) بود.
در سال 1930 در بلفاست ایرلند شمالی بدنیا آمد. پدرش از مبلغان مسیحی بود و به سوریه مهاجرت کردند تا پاتریک 15 سال اول زندگی را در مشرق زمین بگذراند و جرقههای علاقه به منطقه در وی زده شود. منتقدان پاتریک او را به ارتباط با دولت سوریه و خانواده اسد متهم میکردند اما برخورد وی با منتقدانش تنها با شوخطبعی ذاتیاش بود. پاتریک در طول حیاتش دو بار ازدواج کرد و 4 فرزند از او بر جای مانده است. 10 ماه پیش از فوت وی، پزشکان تشخیص دادند که پاتریک مبتلا به تومور بدخیم مغزی است. با وجود خطرات عمل جراحی، او که به گفته دامادش مرد خطر کردن و جان به در بردن بود و عمل جراحی او هم با موفقیت انجام شد، اما پزشکان فرصت وی برای ادامه زندگی را 6 ماه اعلام کردند و تا 10 ماه وی با بیماریاش مبارزه کرد.
در جهان عرب نام پاتریک سیل با نام "خانواده اسد" گره خورده است و او را بواسطه حافظ اسد فقید و پسرش بشار، میشناسند. شاید شناخت خانواده اسد و ساختار قدرت در سوریه هم بیشترین بخش از عمر کاری او را به خود اختصاص داد و کتاب زندگینامه حافظ اسد با نام "اسد" نیز حاصل تلاشهای اوست؛ کتابی که سرزنشها و تهمتهای بسیاری را نیز برایش به همراه داشت اما اکنون به اعتراف همکارانش در رسانهها، به منبع و مرجع غیرقابل انکاری در شناخت سوریه و منطقه تبدیل شده است. منتقدانش میگویند دسترسی ویژه وی به رئیس جمهور پیشین سوریه و تهیه زندگینامه وی، موجب شده است تا او حقایق آنچه را که "دیکتاتوری اسد" میخوانند نادیده بگیرد؛ اما سیل 15 سال در سوریه زندگی کرده و پس از آن نیز بیش از هر خبرنگار دیگری که او را به جانبداری متهم میکند، جامعه سوریه را درک کرده است و البته از کنار کاستیهای آن نیز بدون انتقاد عبور نکرده است.
کتابهای پاتریک سیل
پژوهش پاتریک سیل در سوریه و خاورمیانه به زمان مرحوم حافظ اسد باز میگردد و کتابی هم درباره شخصیت رئیس جهمور سابق سوریه نوشته است. او حافظ اسد را مردی دارای خصوصیات اخلاقی متعدد و مختلفی میداند که از یک سو شخصیتی متواضع است و از سوی دیگر در اداره کشور و مقابله با مخالفان و دشمنان سرسخت و انعطافناپذیر.
سوریۀ حافظ اسد، به اعتقاد سیل، تنها دشمن مستقیم اسرائیل در منطقه بود که این رژیم را از تجاوز بیشتر بازمیداشت. زیرا دیگر کشورهای عربی نشان داده بودند که توان روبرو شدن با اسرائیل را ندارند؛ مصر به صلح تن داد، عراق در معرض خطر نیست و عربستان و کویت، مراکش و الجزایر و سایر کشورها نیز علاقه ای به درگیری ندارند. بنابراین درگیری میان اسرائیل و سوریه است و سوریه با ایستادگی در برابر اسرائیل توانست توازن منطقه ای را برقرار کند.
"حسن عباس" از نویسندگان مخالف دولت سوریه میگوید: پاتریک سیل برای ترسیم چهرهای تعدیل شده از "دیکتاتور سوریه" بسیار تلاش کرد.
ندیم شهادی، پژوهشگر اندیشکده چاتهم هاوس و همکار پاتریک سیل
"ندیم شهادی" همکار دیگر سیل و کارشناس خاورمیانه در اندیشکده چاتهم هاوس انگلیس مخالف این نظر است: "دیدگاه سیل نسبت به اسد، همانند جریان عمده چپها در انگلیس است و او هیچگاه نظراتش را پنهان نمیکرد.
"مایکل یانگ" خبرنگار دیلی استار لبنان نیز کتاب سیل درباره حافظ اسد را با وجود تمجیدهای مکرر از اسد، اثری بینظیر میداند.
پاتریک سیل برخلاف رسانههای غربی، احتمال دستداشتن سوریه در ترور رفیق حریری را غیرمنطقی و نامحتمل و آن را خودکشی سیاسی برای نظام سوریه میدانست.
وی پس از ترور رفیق حریری نخست وزیر سابق لبنان، در حالیکه غربیها و هم پیمانان منطقهای آن انگشت اتهام را به سوی دولت سوریه نشانه گرفته بودند در روزنامه گاردین نوشت: "اگر سوریه رفیق حریری، نخستوزیر سابق لبنان و مغز متفکر احیای این کشور پس از جنگ داخلی را کشته باشد، باید این اقدام را به منزله خودکشی سیاسی سوریه دانست... بنابراین نسبت دادن مسؤولیت این جنایت به سوریه بسیار دور از ذهن و غیرمحتمل است. این قتل را باید به یکی از دشمنان بسیار وی [رفیق حریری] نسبت داد."
پاتریک هیچ گاه در تحلیلهایش دنبالهرو جریان رسانههای غربی نشد و در حوادث گوناگون، روایتی منطقی و منصفانه از آنچه به وقوع پیوسته بود ارائه میداد و حرکتی بر خلاف جهت فضای غالب داشت. همکارانش اما با وجود اختلاف نظر، وی را بدلیل صراحت، صداقت و همچنین رفتار اجتماعیاش تحسین برانگیزش، ستایش میکنند.
با آغاز اعتراضات، پاتریک سیل که سوریه را به خوبی میشناخت نسبت به بروز جنگ مذهبی و تقابل علویان با سنیها هشدار داد. وی البته دولت سوریه را نیز در برخی اقدامات بی تقصیر نمیدانست و معتقد بود تصور بشار اسد از پشتیبانی مردم سوریه از دولت بیش از واقعیت بود و به همین دلیل دستگاههای امنیتی سوریه در ابتدای ناآرامیها غافلگیر شده و واکنش مناسب نشان ندادند.
پاتریک سیل راه حل بحران سوریه را تنها و تنها مذاکرهای میداند که ایران، روسیه، عربستان، آمریکا و دولت سوریه به همراه مخالفان در آن حضور داشته باشند.
سیل از جمله اولین خبرنگارانی بود که در تحلیل ها و مقالاتش پرده از حضور گروه های تروریستی مورد حمایت غرب برداشت. وی درباره حضور گروههای مسلح و تکفیری در سوریه میگوید: هیچ شکی نیست که درگیری در سوریه در حال گسترش است و اخوانالمسلمین سوریه با گروههای خارجی – از جمله سلفیها و تکفیریها و گروههای مسلحی که از عراق، لبنان، اردن و ... – وارد این کشور شدهاند وارد ائتلاف شده است. اما این گروهها ماهیت درگیریها را دگرگون کردهاند؛ چرا که آمریکا که مدعی مبارزه با القاعده در نقاط مختلف جهان است، اکنون در سوریه در کنار تروریستها و القاعده گرفته است. فیلتر کردن مقصد سلاحها و کمکهایی که آمریکا ارسال میکند با وجود 100 گروه مسلح فعال در سوریه، به امری دشوار برای آمریکا تبدیل شده است.
سیل اما فراتر از بحران سوریه، منطقه را درگیر جنگ سردی میداند که میان آمریکا و متحدانش از یکسو با ایران، چین و روسیه در سوی دیگر بر سر حفظ دولت سوریه آغاز شده است؛ دولتی که به اعتقاد این کشورها گرفتار توطئه و فتنهای داخلی (با حمایت خارجی) شده است.
مواضع سیل پس از ناآرامیهای سوریه، انتقادات بسیاری را برانگیخت که دامنه این انتقادات حتی تا همسر دوم و سوری او "رعنا کبانی" نیز کشیده شد و عصبانیت رسانههای غربی از سیل تا آخرین روزهای حیات او ادامه داشت و به گفته "شهادی"، اگر کتاب زندگینامه حافظ اسد نبود، قطعا غم از دست دادن پاتریک سیل بسیار بیشتر میشد.
سیل به صراحت نقشه آمریکا و سایر متحدانش برای براندازی نظام سوریه را اینگونه تحلیل میکند: شخصا معتقدم نه ترکیه و نه هیچ کشور دیگری – بخصوص آمریکا – علاقهای به درگیری مستقیم و ورود به سوریه را ندارند. آنها تنها تلاش میکنند تا شورشیان، ارتش آزاد سوریه و سایر گروههای جهادی مرتبط را تجهیز و تقویت کند.
سیل طرح گروههای مسلح برای ایجاد زمینه دخالت خارجی در سوریه را اینگونه افشا میکند: "استراتژی مخالفین مسلح این است که با انجام حملات خونین و نسبتدادن آن به نیروهای دولتی، بهانهای برای دخالت نظامی خارجی پدید آورند. این مخالفین میدانند که اگر به حال خود رها شوند امکان موفقیت آنها بسیار ناچیز است. خشونتهای دولت را با توجه به این حقیقت که سعی دارد به بقای خود ادامه دهد، میتوان توضیح داد؛ بقا در جنگی که نه تنها علیه مخالفین محلی بلکه علیه یک توطئه خارجی به رهبری آمریکا (با تحریک های اسرائیل)، عربستان سعودی، قطر، بریتانیا و فرانسه در جریان است."
این خبرنگار انگلیسی هدف تمام این تلاشها را تنها و تنها یک چیز میداند: پایین کشیدن و نابود کردن محور مقاومت ایران، سوریه و حزبالله. آنچه که آمریکا واقعا بدنبال آن است، براندازی نظامهای ایران و سوریه است. و اسرائیل نیز از سوی دیگر برای همین هدف تلاش میکند. همانطور که آنها – اسرائیل – آمریکا را به نابود کردن عراق متقاعد کردند، تلاش میکنند این روش را در مورد ایران نیز اجرا کنند.
اسرائیل میداند که اگر بتوانند نظام سوریه را ساقط کنند، ارتباط ایران با گروههای فلسطینی و بخصوص حزبالله بسیار محدود خواهد شد.
سیل همچنین حزبالله را اینچنین توصیف میکند:
«حزبالله جنبش مقاومت شیعیان است که در نتیجه 18 سال اشغالگری اسرائیل در جنوب لبنان (2000 - 1982) شکل گرفت. مبارزان حزبالله سرانجام اسرائیل را از لبنان بیرون کردند. حزبالله تنها نیرویی است که میتواند لبنان را در قبال تجاوزهای اسرائیل حفظ کند و یکی از موانع اصلی در کنار ایران و سوریه بر سر شکلگیری هژمونی آمریکا و اسرائیل در منطقه بوده است. اسرائیل و آمریکا تلاش میکنند از حزبالله هم همانند ایران چهرهای تروریست ترسیم کنند و اسرائیل نیز آرزوی نابودی آن را دارد؛ همانطور که در سال 2006 نیز در حمله به لبنان تلاش کرد.»
پاتریک سیل: حزبالله تنها نیرویی است که میتواند لبنان را در برابر تجاوزات اسرائیل حفظ کند. ظهور حزبالله نتیجه 18 سال اشغالگری اسرائیل است
"اسرائیل در سال 2006 تلاش کرد حزبالله را نابود کند. در سالهای 2008 و 2009 نیز درباره حماس همین کار را کرد، اما موفق نشد. اکنون این فرصت برای آنها بوجود آمده است که بدون درگیری مستقیم، کل این محور را از بین ببرند."
داماد پاتریک سیل، آخرین روزهای زندگی او را اینگونه توصیف میکند:
"حالا تومورهایی که از سر او خارج شده بود، دوباره رشد کرده است. چند روز قبل با هم مشغول خوردن ناهار بودیم؛ با اینکه سرطان وی را بشدت ناتوان کرده بود، چشمانش همچنان برق میزد و آنقدر توان داشت که ابروهایش را بالا بیاندازد. سرطان، بدن و مغز این مرد بزرگ را فرا گرفته است و او تا آخرین روزها با آن مبارزه کرد. او تا آخرین لحظات عمرش، مؤدبترین، مهربانترین و جذابترین مرد در حال مرگی بود که دیده بودم."
منابع و مآخذ:
http://www.theguardian.com/media/2014/apr/13/patrick-seale-observer-journalist-dies
https://www.facebook.com/video/video.php?v=10150354655530702
http://www.presstv.ir/detail/2012/07/28/253140/us-allies-embarrassed-over-syria/
http://www.agenceglobal.com/index.php?authorPage=authorDetails&aid=129
http://www.theguardian.com/commentisfree/2011/apr/11/assad-falls-region-alliances-unravel
http://www.theguardian.com/commentisfree/2012/may/27/syria-no-plans-peace
http://www.theguardian.com/profile/patrick-seale
http://www.theglobaldispatches.com/articles/interview-with-patrick-seale